وب سایت رسمی دهیاری روستای شهاب الدین => 
      Home       Gallery        Search         Contact Us امروز يكشنبه 16/ارديبهشت/1403

 
 
 

 

  ولادت حضرت زینب ...
  دومین دیدار تیم ...
  برگزاري شب وفات ...
  چین: شبکه های ...
  سومین شناور دریای ...
  ارائه دستگاه هوشمند ...
  گناه کساني که ...
  اوباما با خودکار ...
  فرماندار نكا درهمايش ...
  درباره روستای شهاب ...

 

 
فاضل صدقی

 

  درباره روستای شهاب ...

اوباما با خودکار ...

فرماندار نكا درهمايش ...

ارائه دستگاه هوشمند ...

سومین شناور دریای ...

چین: شبکه های ...

گناه کساني که ...


 

  هیج مطلبی ثبت نشد
 

 

RSS 2.0

 


:نوع مرورگر
Mozilla

: زبان سیستم عامل
English

آی پی :
13.58.82.79

 



به وب سایت رسمی دهیاری روستای شهاب الدین خوش آمدید

  به اطلاع شما دوستان ، همشهريان و بازديدكنندگان محترم مي رسانيم كه در جهت بهبود و هرچه نزديكتر شدن همكاري  بين دهياري و اهالي محترم روستاي شهاب الدین،‌ وب سايت دهياري اين روستا راه اندازی شد . به ياري خداوند متعال دهياري در نظر دارد گزارش عملكرد هاي خود را از طريق اين سايت به استحضار مردم محترم روستا رسانده ، و از همين طريق هم منتظر هرگونه انتقاد يا پيشنهاد سازنده شما جهت بهبود كارايي دهياري هستيم ...

برای دیدن بهتر این سایت پیشنهاد می کنیم آخرین نسخه مرورگر موزیلا فایرفاکس را دانلود کنید

با آرزوي توفيق روزافزون براي همه هموطنان عزيز


 گرفت تا    جستجوی شما در مجموع 5 نتیجه داشت که در 1 صفحه قابل رویت است

جستجو این کلمه در گوگل


مختصري درباره شهاب الدين

....اریا که در کنار برکه ها و مرداب ها و نیزارها آفت جان مردم بوده و آبهای راکد را آلوده می کرد هر سال جان مردم را می گرفت تا اینکه طرح ریشه کنی مالاریا با وسعت زیادی شروع به سمپاشی کردند و این حشره را ازبین بردند تا جان مردم راحت شود. بعد از تغییر مسیر آب چشمۀصادق کیاب مردم شروع به ساخت و ساز خانه و کاشانه در محل فعلی شهاب الدین کردند و مردم در کنار هم توانستند از کنار هم بودن و استفاده از تجربه های خود را در تمام مسیر و مراحل زندگی استفاده نمایند،و در کارهای کشاورزی و دامداری همدیگر را یاری دهند و شروع به ساختن مسجد و حسینیه و حمام کردند تا بتوانند از نظر استقلال مقداری متکی به خودشان باشند و توانستند از اعتماد به نفس به خود جرات پیدا کنند. شروع ساخت و ساز و بافت محل در حدود پنجاه تا شصت سال پیش اتفاق افتاد آنچه باعت شگفتی امروز ماست چگونه و چطور وسعت جاده های محل را در آن زمان با چه وسعت و پهنای س در نظر گرفته بودند. و همانگونه مسیر جاده های کشاورزی که هر چند مال رو بوده چقدر پهن کرده بودند که براحتی وسایل کشاورزی از کنار هم می گذشتند امروز بعد از گذشت آنهمه سال تازه بعضی از عزیزان بفکر جاده ها افتادند و ناراحت پهنای جاده ها هستند که بی حاصل هدر می رود و می توان تمام جاده های محل را که بیش از چندین هکتار می شود زیر کشت زمستانه برد. و استفاده پهنه از این همه جاده برد بعد از برداشت محصول زمستانه باز جاده باز می شود که می خواهیم سه ماه از جاده استفاده کنیم نه ماه دیگر هدر می رود. واقعا امروز کمبود زمین شما را ناراحت می کند فرزندان شماها که وارت و آیندگان شما هستند. چگونه می توانند با اندک زمین خود را قانع کنند و هرگز نمی توان به آنها فهماند.هر کسی می خواهد فقط پهنای جاده تا ابتدای زمین وی حفظ شود به پایین برایش مهم نیست.بقول سعدی استاد که می فرماید:چشم آدم دنیاپذست را یا قناعت بر کند یا خاک گور .براستی مگر پدران اجداد خود را ندیدند به چه سرنوشتی گرفتار شدند.فرشته مرگ همه را در کام خود گرفت امروز زیر خروارها خاک خفته اند دستشان از دنیا کوتاه،معلوم نیست براستی چه می کنند یا کاشته های خود همه چیز دنیا دروغ هست هیچ اصلی بر پایه خودش استوار نمی ماند.به عزت مناز ز زلت منال که فردا شود هر دو تا پایمال .آنچه واقعیت دارد و واقعیت زندگی مرگ است. بقول شاعره توانا فروغ فرخزاد می گفت:من درد را دوست می  دارم من رنج را دوست می دارم خداوند لذتی که درد رنج خلق کرد در هیچ شادی نیافرید بعد از پایان جنگ دوم جهانی وکشته،زخمی شدن میلیون میلیون انسان بی گناه به خاطر قدرت طلبی دیوانگی یکنفره نابود شدند تمام ملل اروپا در بر قراری و حفظ حدو مرزها چنان پایه های مرزی را محکم کردند که برای هیچ زمانی جنگی حادت نشود و ملل اروپا در کنار هم با توانایی و قدرت پیمان آتلانتیک شمتلی ناتو پایه خود را محکم کردند و همان خواسته ناپلئون اجرا شد. اروپا متحد با یک واحد پول براحتی می توانند با هم رفت و آمد کنند ولی در آسیا و آفریقا هرگز حدو مرزها را مشخص تکردند که این خاک کدام کشور است متلا اروند بین ایران و عراق-هیرمند ایران،افغانستان،کشمیرو پاکستان و خیلی از کشورهای آسیایی دیگر که هر زمان که خواستند از این اماها استفاده نمایند.روزی بزرگان و اجداد همین محل با قبولی همه ی دردسرها و مشکلات ماهها وقت خود را صرف برقراری نظم در نگهداری و حفظ حدو مرزها در زمینهای کشاورزی کردند که تمام کشاورزان به حقوق هم احترام بگذرانند و تجاوزی به حریم کسی انجام نگیرد تا از درگیری نزاع جنگ داخلی جلوگیری کنند.ولی متاسفانه امروزه بهای حفظ و نگهداری این حدو مرزها و احترام به زحمات اجداد و نیاکان خودمان شروع به بر هم زدن و نابود کردن حفظ آتار و ارزشهای آنها می کنند.حال به چه بهایی معلوم نیست درآینده چه آتشی را شعاه ور نمایند. و همه خود را بیگناه می شمارند اینطور معلوم شد کار این موجودات نامرئی بشقاب پرنده است که از کرات دیگر می آیند مرزهای ما را بر هم می زنند تا دیروز در دشتهایمان گناه را به گردن خوکها و گرازها می انداختند که مرزها را بر هم می زند. امروزه خوکها از دست بدنامی ما انسانها پناه به جنگها بردند. در جنگلها هم عده ای پوست درختان را با تبر قطع می کنند تا درختان خشک را راحتر قطع کنند. آنجا هم بدنامی را به گردن خوکها می اندازند. درشالیزار،گندمزار همین کار را می کنند.در بخش باغات مهدشت هم مرکبات را کیسه کیسه می زنند و در بازار به فروش می رسانند آنجا هم شکستن شاخه های درختان خوردن مرکبات را به گردن این بخت برگشته ها می اندازند. حال که با پیدایش آنفولانزای خوکی دیگر در اتهام صد در صد وسوء قصد به جان بشر متل مرغ و خروسهای خانگی باید تاوان سختی را بپردازد ازجنون گاوی تا آنفولانزای مرغی و آنفولانزای خوکی. براستی این حیوانات چقدر خودشان را مورد بازخواست مواخذه قرار می دهند. که چرا تابحال آنفولانزای خری شیوع پیدا نکرد. و پیش خود حساب می کنند که خرها از توانایی علمی برخوردارند که نمی خواهند دست رو کنند. و همه ی حیوانات در حسرت خر بودن زنده زنده در آتش سوخته می شوند. و همه می خواهند با خرها وصلت کنند. الاغها هم زیر این وصلت ها نمی روند. می گویند ما یک اشتباه کردیم که قاطر را با رای و نظر جامعهی پزشکان خودمان بوجود آوردیم تا تابت کنیم که ما هم پدری دلسوز و شایسته هستیم و فرزند ناخلف ما از بردن نام ما احساس شرمساری می کند و از مادرش می گوید که نامش اسب است.و همین امر سبب شد آقای خواجه تاجدار قاجار بعد از به قدرت رسیدن حتی کاه و یونجه ما را هم زیاد نکرد.این چه رابطه ی پدر فرزندی است. که پسر بفکر پدر نباشد. و در جدیدترین اعلامیه حقوق خران  اعلام می داریم.تا ما را بدنام نکنند از پذیرفتن هر عضوی بدون عرعر معذوریم و آنهم باید زیر نظر هیئت      ما باشد. وای از روزی که انسان از منبع شرافت ادب و اخلاق معرفت تربیت انسانیت خود دور شوند. و آن روزی است که باید افسوس خوکها و خران،گاوان را بخورند. و شاید هم فلسفه تکاملی داروین انگلیسی در مورد بعضی ها صدق کند. چرا اجادشت معروف شد در یکی از سالها وضعیت آب بحرانی شد و مردم آن زمان به علت نداشتن آب مورد نیاز برای آبیاری شالیزار و مسیر تغییر جهت چشمه و حق آب توسط اربابان جهت آبیاری شالیزاری شخصی خود وضع آب جواب شالیزار را نمی دهد هر چند که نوع کشت شالی در صدوپنجاه سال پیش تا امروز بسیار غیر قابل تصور است. در آن زمان با چه زحماتی از شخم زدن،خرد کردن کلوخ و "کلو زنی"بعد همسطح کردن "لوش زنی"بعد مرز بندی با " بیلو" چه نیرویی از حیوانات و انسانها تلف می شد تا بتوانند غذای یکساله را کسب کنند. و با آن همه تلاش و زحمت و درد و رنج تمام امیدها تبدیل به یأس و ناامیدی بشود. پدرها وقتی به خانه می آمدند و مگاه به صورت زن و فرزند،پدرو مادر پیرو خواهر خود می انداختند احساس شرمندگی و سرشکستگی می کردند چون آنها تجربه تلخ قحطی و دسترسی نداشتن به مواد غذایی را می دانستند چه عواقب وخیمی در پی داشت. در محل کشت و شالیزاری درختی بنام اجادشت بسیار بسیار بزرگ و وسیع با سایبان خوب روزها چند نفراتی که با هم حرکت می کردند می آمدند زیر سایه این درخت اجا و معروف به غصه خوار اجا شده بود و این محل مکان آه و ناله ،حزن و غم و اندوه شده بود. خلاصه بعد از چند روز متوالی که کاملا قطع امید کرده بودند. بنابر اعتقاد و ایجاد رابطه ی درونی با خالق خود بطور دسته جمعی با اعضای خانواده حرکت می کنند بسوی محل موعود، بعضی ها گفتند که در محل این کار را انجام بدهیم عده ای هم گفتند ما در محل نیاز به آب نداریم بلکه مزرعه،شالیزار ما در خطر نابودی قرار گرفته.زراعت ما احتیاج به آب دارد خلاصه متفق متحد بسوی اجای غصه خوار حرکت کردند. و با آن اعتقاد ایمانی که با خدای خود داشتند رابطه ی درونی را برقرار ساختند. ساعتها ناله و زاری گریه مناجات دعا، تمام کودکان معصوم گرسنه ،پیران ضعیف و ناتوان،مادران دردمند و غصه دار، همه و همه چشم به آسمان دوخته بودند. در همین لحظه دیگر همه خود را ناتوان و ناامید می پنداشتند که چند ساعتی مانده به عصر صدای رعد و برق غرش ابرهای آسمان،لحظاتی نگذشته بود لطف خدا شامل حال بندگانی شد که هرگز فخرو تکبر به بندگی و اخلاص خود نمی کردند.باران چنان شروع به باریدن کرد که حتی نتوانستند وسایل و اسباب خود را جمع کنند در هنگام بر گشت کودکان و پیران دچار زحمت فراوان شدند ساعتها طول کشید تا با شور و شوقی به محل مراجعت کردند و به خاطر لطف خدا که شامل بندگانش شد و این دشت سرسبز و خرم را بنام یادو خاطره آن اجای پیر و کهنسال مانده گار کردند واین پهن دشت را بنام اجادشت خواندند. همهن کلام حقی که در کتاب آسمانی ما مسلمانها آمده که تا او نخواهد نمی بارد تا او نخواهد سرچشمه ها ،قناتها آبیاری نمی کنند تا او نخواهد سبز نمی شود تا او نخواهد بعمل نخواهد آمد. چون زراعت اولین عاملش طبیعت است بعد سرمایه بعد مدیریت بعد کار. روزی نادر به زیارت شاه خراسان رفت گفتند:غرق کنیم گفت:نادرو غرق،اصلا وقتی وارد صحن می شد دید گدایی ایستاده و دست نیاز بسوی نادر دراز کرد،بیچاره بخت برگشته نمی دانست دست نیاز بسوی چه کسی دراز کرد و آنهم زمانی بود که نادر از جنگ کرنال برگشته بود. گفت:بچه ی کجایی گفت:آقا غریبم و چند سر عائله ام و کورم جاه ومکانی هم ندارم به ذلت زندگی می کنم این حرفها را زد و فکر کرد که چقدر پول بهش خواهد رسید گفت:مرا میشناسی گفت:نه هرکه هستی باش برایم فرقی نداره گفت:من نادرم نادر شاه.گفت:خدا عزت و افتخار عمر پربرکت به تو سلطنت تو بدهد.من از قشونم آمدم پول نیاوردم،جیب گدا را خالی کرد. گفت:چرا کار نمی کنی گفت:با این کوری. گفت:چرا از امام هشتم نخواستی.گفت:خواستم و مرا شفا نداد گفت:من چهارتا از این جلادها را نگهبان دورو بر تو می گذارم می روم زیارت امام هشتم که جنگ کرنال مرا کمک کرد چند ساعت طول بکشد نمی دانم نماز می خوانم واستراحت می کنم و بر می گردم اگر چشمهایت شفا پیدا نکرد این جلادها گردن تو را می زنند نادر گفت و رفت این گدای کور هم می دانست که نادر رحم و مروت ندارد و وساطت قبول نمی کند رو به جلادها کرد می توانم وضو بگیرم مختاری هر کاری می کنی بکن این لحظه ی آخر عمرت است.وضو گرفت شروع به خواندن نماز کرد یا گریه و ناله و زاری سر به زمین زدن،سیلی به صورت زدن.خلاصه نادر برگشت دید کوره دوان دوان بطرف نادر ميدود به پای نادر افتاد و گفت:که من می بینم نادر گفت:پا شو پدر سوخته تو دروغ می گویی با انگشتهایم شروع به نشان دادن و شمارش کردن کرد دید آره صحیح می گوید حکمت این ماجرا را از نادر پرسیدن نادر گفت:این پدر سوخته اینجا دید که مردم بهش کمک می کنندو شکمش هم سیر و پول که دارد دیگر هرگزنخواست آن رابطه ی درونی خود را با خدای خود برقرار کند این ترس از کشته شدن وی را متقاعد کرد که هر چه زودتر از امام هشتم بخواند تا کمکش کند و با تمام اخلاص و صداقت و پاکی و بی ریایی بندگی خلوص نیت رابطه ی درونی خودش را با خدای خود برقرار کرد و خدا هم کمکش کرد.بهرحال راه نجات و رهایی زمانی برای بنده ای حاصل می شود که انسان رابطه درونی خودشو درمنتهای پاکی،صافی بی ریایی،سادگی،شفافیت آنچه که در توان دارد در طبق اخلاص بگذارد و با دلی شکسته و دردمند محتاج بسوی خدا برود.باز هم اگر داد رحمت و نعمت،و اگر نداد حکمت.          ...


مصاحبه با پيشكسوتان ورزش(محمدتقي روشن روز-فوتبال)

....م و قهرمان شدیم س. تلخ ترین خاطره ورزشی؟ ج. در جام زرندین 4صفر جلو بودیم در بازی 30دقیقه ای داور 30دقیقه وقت اضافه گرفت تا بازی مساوی شد و در ضربات پنالتی بازی را واگذار کردیم س. بهترین بازیکن از نظر خودت؟ج شهید مهدی نوروزی هم از نظر تکنیک هم از نظر اخلاق س. در ایران طرفدار کدام تیم هستی آبی یا قرمز؟  ج. قرمزته    س. در جهان؟   ج. رئال مادرید س. اخرين باري كه جام گرفتيد؟         ج. در بهمن سال90 جام دهياريها به ميزباني روستاي دنگسرك مقام سوم را بدست آورديم س . از هوای فوتبال بیرون می آییم چند سوال در ارتباط با ماه مبارك  می پرسیم حاضرید جواب دهید؟  ج . بله/ باتوجه به اينكه در استانه ماه مبارك رمضان قرار داريم آيا تا بحال و از اون روزي كه خودت رو شناختي روزه گرفتي؟ ج. بله س/ايا تابحال با دهان روزه در مسابقه اي شركت كرده ايد؟ ج. بله س/ ميشه نام ببري.    ج/ مسابقات جام كه در ماه رمضان برگزار مي شد (البته در اين سالها ديگه برگزار نميشه و ماه رمضان مصادف بود با ماههاي آذر و دي )با  دهان روزه همه ي بچه ها شركت ميكردند س. جه چيزهاي ماه مبارك براي شما جالب هست؟ ج. همه چيز اين ماه برايم جالبه از سحرهايش از افطارهايش دورهم بودنهايش از شبهاي قدرش همه و همه برايم لذت بخش هست..          . درپایان اگرحرفی دارید بفرمایید؟ ج.  از جوانان می  خواهم به پیشکسوتان احترام بگذارند چون بالاخره خودشان زمانی پیشکسوت خواهند شد .  ورزش کنند که برای سلامت انها لازمه. از شما به خاطره وقتی که به من دادید کمال تشکر را دارم و آرزوي قبولي طاعات و عبادات همه ي مردم ايران رادر اين ماه عزيز از در درگاه خداوند خواستارم....


ساماندهي بركه لرگ عبور جهت احداث پارك

....ارک روستا از آن استفاده به عمل آید....


سومین شناور دریای خزر به آب انداخته شد

بهشهر - خبرگزاری مهر: سومین شناور دریای خزر موسوم به کاسپین 3 عصر امروز بر آبهای نیلگون دریای خزر آرام گرفت تا ناوگان عملیاتی و تدارکاتی بزرگترین دریاچه جهان کامل شود....


درباره روستای شهاب الدین

....جوانها به ورزش کشتی می پرداختند و کشتی گیران مشهوری هم داشته اند.این بنا تا اوایل انقلاب مورد استفاده قرار می گرفت تا اینکه بعد از پیروزی انقلاب و تشکیل بسیج تحویل سپاه نکا گردید تا از ان برای اموزش نیروها و نگهبانی از روستا استفاده نماید . این ساختمان تا سال 1380در اختیار بسیج قرار داشت و بعلت عقب نشینی خراب شد . در سال 1386 زمینی توسط حاج موسی فرجی مقدار 3000 متر مربع در اختیار دهیاری قرار گرفت و دهیاری هم جهت ساخت سالن ورزشی روباز در اختیار تربیت بدنی قرار داد. و دهیاری اقدام به حصارکشی آن نمود و فعلا فوتبال و والیبال در ان انجام می گرفت.و تا اینکه در دور دوم سفر استانی ریئس جمهور محترم و هیئت همراه به مازندران در ۲۲/۸/۱۳۸۷و در پی بازدید سرزده جناب آقای بشارتی ریئس دفتر مناطق محروم از روستا با درخواست دهیار محترم و اهالی روستا قول احداث سالن ورزشی را دادند و در تاریخ ۲۵/۵/۱۳۸۸ کار ساخت آن به اتمام رسید 33- پایگاه مقاومت : در همان روزهای پیروزی انقلاب و فرمان امام خمینی(ره) پایگاه مقاومت در روستا تشکیل شد و از افراد موثر در تشکیل بسیج روستایمان شهید محمدتقی هاشمی نصب بود ودارای پایگاه مقاومت برادران و خواهران می باشد. در حال حاضر کار ساخت ساختمان پایگاه در دستور کار قرار دارد و پی کنی و بُتن ریزی و دیوارچینی آن به اتمام رسیده است. 34- شورای اسلامی : بعد از انقلاب توسط انجمن اسلامی روستا اداره می شد تا اینکه توسط جهاد سازندگی شورای اسلامی را با رای مردم تشکیل داد ولی بعلت اینکه پشتوانه قانونی نداشت در همان اغازین فعالیت خود متوقف شد و اسامی انان ۱- شعبانعلی صدقی۲- رحیم جوانمرد۳- محمدباقرترابی۴- حسن زارع۵- حیدرقلی نوبخت بودو هرساله اهالی به همین نفرات به صورت شفاهی و نظرخواهی در جمع رای می دادند تا اینکه در سال 1378 اولین شوراهای اسلامی روستا با پشتوانه قانونی در سراسر ایران انتخاب شدند و مشغول بکار شدند و در دوره اول که اقایان رمضانعلی محمدی و حسن تقی پور و محمد جوانمرد بعنوان منتخب مردم انتخاب شدند با تلاش خود بعنوان شورای نمونه روستایی استان مازندران به جشنواره شهید رجایی راه یافتند. درحال حاضر دارای دفتر کار به متراژ20متر و دارای یک اتاق می باشد. 35- دهیاری : در اواخر دوره دوم شورای اسلامی و با پیگیری اعضای محترم شورای اسلامی، دهیاری روستای شهاب الدین تشکیل و شروع بکار در تاریخ 5/10/1385 نمود .دهیاری فعلا با شورای اسلامی در یک اتاق مشغول فعالیت می باشد. و زمین جهت ساخت توسط دهیاری به میزان 150متر خریداری گردید. 36- شورای حل اختلاف : در دوره دوم شورای اسلامی و با همکاری دادکستری نکا در سال 1383 تاسیس و مشغول فعالیت شد و در حال حاضر بصورت اجاره در مغازه ای فعالیت می کند. 37- شهدا : روستای شهاب الدین با تقدیم 9شهید به انقلاب و مهمانی از یک شهید گمنام و 30جانباز و650مرحله اعزام به جبهه از روستاهای بسیار مذهبی استان بشمار می رود.اسامی شهیدان عبارتند از: 1- شهید قاسم خادمی2- شهید شکرالله فردوسی3- شهید مرادعلی سلیمی4- شهید یوسفعلی اسدی طوسی5 شهید مهدی نوروزی6- شهید رسول انصاری7- شهید رجبعلی میرزاپور8- شهید علی خلیلی9- شهید محمدحسن اسدی طوسی10- شهید گمنام . سه تن از شهدای روستای شهاب الدین در حسینیه و مابقی در گلزار شهدا مدفون هستند. 38- حمام عمومی : یک باب حمام عمومی بهداشتی که فعلا تعطیل شده و این سومین حمام در طول دوره شهاب الدین می باشد که در سال 1365 با مشارکت 30% اهالی و همت جهادسازندگی و بخشداری در دولت جمهوری اسلامی ساخته شد. اولین حمام به صورت خزانه ای بوده ودر سال 1345 حمام دوش دار جای حمام خزانه ای قدیمی را گرفت. واین حمام تا سال 1365 مورد استفاده اهالی قرار می گرفت و بصورت ساعتی برای مرد و زن بوده مثلا صبح ها از ساعت 8الی4 بعدازظهر خانمها و از ساعت 4 بعدازظهر الی 8صبح مردها. 39- اثار باستانی: 1- خرگوش تپه2- چماز تپه 3- خضر تپه (ثبت آثارملی۹۳۴۷- ۴ولیکی تپه آثارملی۷۸۴۳ 40- اسیاب : در حدود 5/1کیلومتری از محل اسیاب ابی داشت که از اب چشمه حاجی خان چشمه استفاده می کرد به این صورت که اب از بالا هدایت می شد و سنگ بزرگی را می چرخاند و مورد استفاده قرار می گرفت 41- شخصیتها: الف : مذهبی: شیخ محمد بیانی عارف و مرثیه سرای بزرگ بود که تخلص آن به نام نادم است حجت الاسلام بیانی امام جمعه شهرستان نکا از سالهای 1360 تا 1375. ب:سیاسی: احمد اسدی بخشدار مرکزی نکا از سالهای 1377تا 1384. نجاتعلی سلیمی معاون فرماندار از سال86 تا به حال ج: ورزشی: محمد جوانمرد دارای درجه مربیگری D اسیا در زمینه فوتبال 42- چگونگی پیدایش روستای شهاب الدین: تاریخ و فرهنگ هر قوم و ملتی سراسر از فراز ونشیبهای است که بیش از چندین قرن تحمل رنج و زحمت و مشقت و درد پایه گذاری می گردد که بر اثر جنگ و خونریزی به دست ظالمان و ستمگران به یکباره نابود می شود یا بخاطر بروز بیماری ها مثل طاعون و وبا و یا بر اثر بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله همه چیز از بین می رود و فقط به خاطره ها می پیوندد . آنچه که در تاریخ در مورد نامگذاری روستاها و شهرها و آبادیها بدان برخورد می کنیم و امروزه به ان نام خوانده می شوند پای اولین آدمهایی است که به انجا رسیده اند و یا دستور ساخت آن را داده اند و یا پادشاهی به نام فرزند خود نامیده است و یا بخاطر وجود حیوانی در آن منطقه است یا شکل طبیعت آن منطقه می باشد که در نامگذاری آن تاثیر بسیار مهم...


 

 

 

 





نمایش بر اساس آرشیو ماهانه